یادداشت های یک افسر جوان

دانشجویان،افسران جوان جبهه مقابله باجنگ نرم هستند.حضرت امام خامنه ای

یادداشت های یک افسر جوان

دانشجویان،افسران جوان جبهه مقابله باجنگ نرم هستند.حضرت امام خامنه ای

بعضیــ حرفـــــــــــــها ...

بعضی ها اصلا حواسشان نیست که بعضی حرفهایشان چه تاثیری روی دیگران می گذارد  

شاید با گفتن بعضی حرفها می خواهند دلشان آرام شود 

شاید این حرفها را روزی یک نفر با لحن بدی به خودشان زده ...

این بعضی ها گناهی ندارند

با گفتن این حرفها ناخودآگاه ،دردهای خود را التیام می بخشند

سخت است...

ولی این بعضی ها را ببخشیم چون یک روزی دیر یا زود خودمان هم جزء همین بعضی ها می شویم!


پ.ن:خدایا به آدم هایت یاد آوری کن که تو خدایی نه آنها ...


طنزنوشت:الان بچه 7 ساله تخت 2 نفره داره. بچه بودیم ما رو میذاشتن رو پاشون به حالت سانتریفیوژ اینقدر تکون میدادن پلاسمای خونمون جدا می شد، می خوابیدیم!



آنها تا خدا فاصله ای ندارند

آدمهای ساده را دوست دارم

همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند

همان ها که برای همه لبخند دارند

همان ها که پر از حس های خوبند

همان ها که چه باشند چه نباشند، هستند

برای همه هستند،بی منت...

آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد

عمرشان کوتاه است

از بس هر که از راه می رسد

یا زمینشان میزند

یا درس ساده نبودن بهشان می دهد!

 

آدم های ساده را دوست دارم

بوی ناب آدم می دهند

ساده می مانند

ساده صبوری می کنند

ساده دوست دارند

اما سخت دل می کنند

 

آدم های ساده را دوست دارم

دلهای آنها هیچگاه خطا نمی کند

فقط سادگی می کند

وامروز سادگی پاکترین خطای دنیاست!

 

آدم های ساده را دوست دارم

شعاع مهربانیشان بی انتهاست

تا بتوانند همه را در آن جای دهند

آنها تا خدا فاصله ای ندارند

 

این روزها تنها چیزی که میخواهم سکوت است...

در کلبه ای میان جنگل

با یک فنجان قهوه

و یک "منِ او"!

همین.

فرصتِ ویژه

در آینده ای نزدیک

نگاهی به دور و برت بینداز

یک وقت هایی می شود که

خودت را

تنها چادریِ کلِ خیابان می بینی

لبخند بزن، رو به آسمان کن و بگو:

خدایا

ممنونم که بهم اجازه دادی بین همه ی این آدمای رنگ وارنگ یه دونه باشم.

شک نداشته باش که این یک فرصتِ ویژه است تا برایِ او (خدا) هم یکی یک دانه باشی...

عشق از دو گوش تشکیل شده ؛ میدونی یعنی چی ؟

گیله مرد میگفت : دل دادن به گوش دادنه؛

نمیشه خود رو دلداده کسی دونست، ولی گوش به حرفهاش نداد ،

روی تکه ای کاغذ عکس یک قلب رو کشید. پرسید : میتونی بگی این چیه ؟

با تعجب گفتم : این شکل یک قلب و علامت عشقه !

کاغذ رو از وسط تا زد و گفت : عشق از دو گوش تشکیل شده ؛ میدونی یعنی چی ؟

نمیشه ادعای خداپرستی و عشق به خدا داشت ولی یک گوش ات به خدا باشه و گوش دیگرت به غیر خدا ...

کاغذ رو به دستم داد و رفت ...

پ.ن: علی رغم میل باطنیم، نظرات نامربوط تایید نخوهد شد.(یه کمی مراعات فضای عرفانی وبلاگ را بکنید!)