یادداشت های یک افسر جوان

دانشجویان،افسران جوان جبهه مقابله باجنگ نرم هستند.حضرت امام خامنه ای

یادداشت های یک افسر جوان

دانشجویان،افسران جوان جبهه مقابله باجنگ نرم هستند.حضرت امام خامنه ای

عشق از دو گوش تشکیل شده ؛ میدونی یعنی چی ؟

گیله مرد میگفت : دل دادن به گوش دادنه؛

نمیشه خود رو دلداده کسی دونست، ولی گوش به حرفهاش نداد ،

روی تکه ای کاغذ عکس یک قلب رو کشید. پرسید : میتونی بگی این چیه ؟

با تعجب گفتم : این شکل یک قلب و علامت عشقه !

کاغذ رو از وسط تا زد و گفت : عشق از دو گوش تشکیل شده ؛ میدونی یعنی چی ؟

نمیشه ادعای خداپرستی و عشق به خدا داشت ولی یک گوش ات به خدا باشه و گوش دیگرت به غیر خدا ...

کاغذ رو به دستم داد و رفت ...

پ.ن: علی رغم میل باطنیم، نظرات نامربوط تایید نخوهد شد.(یه کمی مراعات فضای عرفانی وبلاگ را بکنید!)

پله اول!

امروز با دیدن جلسه رای اعتماد به کابینه روحانی یاد دوران مدرسه افتادم که در آن روزها برخی همکلاسی ها می گفتند شما فرزندان شهدا و جانبازان و آزادگان از 8 سال دفاع مقدس، برای خود کاسبی می کنید. آن روز آن بچه ها اینقدر معرفت داشتند که دیگر لفظ دلالی را بکار نبرند.

اما امروز در مجلس شورای اسلامی که عکس شهیدان راه استقلال و امنیت کشور در دور تا دور آن نصب شده است در مظلومیت کامل و چشم در چشم خانواده های شهدای فتنه آمریکایی-اسراییلی 88 به کسانی که 8 ماه نبرد مقدس را معیاری اصیل برای رای اعتماد به وزرا اعلام می کردند توهین شد و به آنان بی شرمانه سخنی بدتر از آن روزهای ما گفته شد:« متاسفانه عده‌ای کاسب و بدتر از آن دلال فتنه شده‌اند!»

هر چند یکی از نمایندگان به خوبی جواب آن توهین را داده بود که « به تعبیر رهبری، فتنه 88 حرکت ریشه‌دار برای براندازی نظام بود. آقایی که پشت تریبون مجلس می‌گویید کاسب فتنه، آیا رهبر تو که صد بار سوال کرده هم کاسب فتنه بود؟ »

و آن نماینده چه زیبا گفت که :«اگر ما بحث فتنه را مطرح می‌کنیم، چون فتنه یک ملاک و شاخص است به طوری که اگر در زمان انقلاب، کسی انقلابی نبود، به او انگشت اتهام می‌زدند، یا در دوران جنگ کسی که به رغم توانایی، خانه‌نشینی کرد، او مورد انتقاد قرار می‌گرفت؛ همین موضوع در مورد اتفاقات سال ۷۸ نیز صادق است.»

عجبا!

ببینید کار به کجا کشیده است که حق جای خود را به باطل داده است و عماران به جرم حق گویی سرزنش و متهم به پیروی از هواهای نفسانی! می شوند و ساکتین فتنه معتدل نامیده شده و عاملین فتنه پاک‌ترین گزینه ها و باتجربه ترین اشخاص و خالص ترین افراد! برای وزارت و معاونت معرفی می شوند!

کجایی پرزیدنت احمدی نژاد؟

کجایی که وقت نمایندگان ما دارد صرف فتنه گر بودن و نبودن وزرا می شود!

انگار دوباره به پله اول بازگشته ایم...

 

کمیته حقیقت یاب!

تیرماه 90 شاهد اقدام ناشایست و دور از شان نمایندگان مجلس نسبت به رییس جمهور بودیم (برخی نمایندگان حین سخنان رئیس جمهور با دو دو کردن پیاپی اجازه ندادند وی سخنان خود را هنگام معرفی وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان با آرامش مطرح کند) و همین موضوع مورد انتقاد جدی رهبر انقلاب قرار گرفت و اعتراض مردم ولایی را به دنبال داشت:

«حسینیان: من رهبری را هیچ‌وقت به این ناراحتی ندیده بودم ایشان فرمودند: مجلس رذالت نشان داد.»

« رهبری:سوال کردن و استیضاح، حق نمایندگان مجلس است ولی نباید به گونه ای برخورد شود که ضمن توهین به افراد حرف موافق و مخالف شنیده نشود«.

22بهمن ماه 91 بود که تعدادی از مردم هنگام سخنرانی علی لاریجانی نسبت به مواضع او در مجلس و اختلاف سران قوا  اعتراض کرده و البته بعضا او را با پرتاب کفش و مهر بدرقه کردند.در پی این حادثه که با ابراز ناراحتی رهبر انقلاب نیز روبرو شد(من با اقدامی که در قم صورت گرفت مخالفم) ، کمیته ای انتصابی! و حقیقت یاب برای بررسی عوامل احتمالی سازمان دهنده این اقدام، در مجلس تشکیل شد و در نهایت طی روزهای اخیر موفق شد گزارش خود را درباره این حادثه در صحن علنی مجلس قرائت کند و در اینباره گفتنی هاییست؛

1-چه خوب بود مراجع معظم تقلید و شخصیتهای مذهبی که نسبت به اعتراض مردم به رییس مجلس موضع گیری کردند در مورد اتفاقات دیگر (مثلا مانند اقدام دور از شان نمایندگان مجلس و خیلی موارد دیگر ) نیز همین مواضع انقلابی و ولایتمدارانه را اتخاذ می کردند تا بین مردم شائبه رفتار گزینشی آنها به وجود نیاید.

2-تشکیل فوری کمیته انتصابی حقیقت یاب که به بهانه بیانات مقام معظم رهبری تشکیل شد در حالی صورت می گیرد که اوامر دیگر معظم له روی زمین مانده یا با تاخیری بلندمدت اجرا میشود (مثلا کم کاری در طرح نظارت بر نمایندگان،رسیدگی به غیبت‌های نمایندگان و صندلی‌های خالی آنان در مجلس و...) و ظاهرا هنوز برخی نمایندگان خواسته های شخصی و جناحی خود را بر منافع ملی و حتی تاکیدات چندباره مقام عظمای ولایت ترجیح می دهند! که با توجه به شعار ولایت پذیری آنها که گوش فلک را کر کرده است بسیار جای تاسف دارد.(موارد بیشتر)

3-هنوز هم برای افکار عمومی این سوال باقی است که چطور توهین های گسترده برخی نمایندگان همچون ع.م به همکاران خود ،به نهادهای انقلابی و یا به رییس جمهور در صحن علنی مجلس برنامه ریزی شده نیست و کمیته حقیقت یاب لازم ندارد ولی اعتراض مردم در چند مراسم مختلف و با فاصله زمانی زیاد (مثلا اعتراض به سید حسن مصطفوی و علی لاریجانی) سازمان یافته است!

4-نکته مهم اینکه بیانات مقام معظم رهبری در مخالفت با نوع اعتراض مردم به این شخصیتها به معنی رضایت از رفتارهای غلط و تاسف آور این عزیزان نیست چرا که رهبر انقلاب بارها مواضع خود را نسبت به رفتارهای انحرافی ابراز کرده اند(مثلا یادآوری ظلم بزرگ فتنه گران و حامیان آنها به نظام یا تذکر مکرر به سران قوا در مورد رفتارها و اختلافاتشان) ،بنابراین نباید این توهم برای خود این عزیزان و حامیان آنها بوجود آید که بیانات رهبری به معنای تایید گفتار و کردار آنهاست.

5-و در پایان اینکه، مردم از نمایندگان و کسانی که با نام پیروان ولایت و حضرت امام در حال خدمتند انتظار بیشتری دارند، حق آن است که این افراد در رفتار خود تجدید نظر کرده و میزان را صحبتهای ولی فقیه بدانند.

(عکس تزیینی است!)


لینک مطلب در جادنیوز

اکبر!

المیرا عبدی دختر اکبرعبدی در برنامه هفت(19/5/92) نهایت شعور و ادب یک به اصطلاح بازیگر را نسبت به پدرش روی آنتن زنده نشان داد:

«من به پدرم میگم اکبر، خوبی اکبر اینه که....،اکبر عادت نداره ...»

این در حالی بود که دیگر مهمان برنامه از لفظ آقای عبدی استفاده میکرد.

قضاوت با شما


خواهرانه...

چند روزی بود که از جبهه برگشته بود و اولین دیدارش با خواهر کوچیکش بود!
وقتی خواهر کوچولوش داداششو دید دووید طرفش و گفت: کجایی؟! دلم برات تنگ شده!
و انگشت اشاره و شستشو بهم چسبوند و گفت اینقده شده!!!! داداشش هم خندید و گفت ببخشید دیر اومدم خونه! خواهر کوچولو هم به نشانه اعتراض گفت: من که نمیتونم بیام خونه تو تو جبهه! من اونجا خونه تو بلد نیستم که! ولی تو که خونه ما رو بلدی باید بیای!
داداش هم در مقابل شیرین زبونی خواهر کوچیکش با اون سن کمش که هرطور بود میخواست ثابت کنه که دلش تنگ شده تسلیم شد و با آغوش باز از خواهرش پذیرایی کرد...
وقتی این خاطره رو برام تعریف می کرد اشک تو چشماش حلقه زده بود آخه خواهر کوچولو الان 29 سالشه....
بهم گفتش: وقتی برای آخرین بار دیدمش به خاطر شیمیایی بودن حسابی از پا درومده بود ولی هنوز مقاومت میکرد....
من هنوزم دلتنگشم.... آدرس خونه شو بلدم و دارم سعی میکنم قدم تو راه بزارم و برسم به مقصدمون...

مقصد نهایی ما بهشت جایی که برادر شهیدم منتظر من....

www.tashohada.ir